وضعيت فرزندان بعد از طلاق (1)
حق «مراقبت از كودك» يا «حضانت كودك» مفهوم اصلي قانوني است كه بر اساس آن، اين حق به يكي از والديني واگذار مي شود كه صلاحيت بيشتري دارد. تلاش مي شود تا در انجام اين كار، منافع كودك به بهترين وجه مدنظر قرار گيرد.
نويسنده: دکتر ماهيار آذر
حق حضانت چيست و چند نوع است؟
حق «مراقبت از كودك» يا «حضانت كودك» مفهوم اصلي قانوني است كه بر اساس آن، اين حق به يكي از والديني واگذار مي شود كه صلاحيت بيشتري دارد. تلاش مي شود تا در انجام اين كار، منافع كودك به بهترين وجه مدنظر قرار گيرد.در گذشته حق حضانت كودك تقريباً هميشه به مادر واگذار مي شد. ولي امروزه تقريباً 15 درصد از موارد، اين حق به پدراني واگذار مي شود كه سن و تحصيلات بيشتري از مادران دارند. در حالي كه زناني كه حضانت به آنها واگذار مي شود، فرصت دريافت حمايت هاي مالي بيشتري خواهند داشت.
حضانت مشترك:
در اين نوع حضانت كودك اوقات زندگي اش را جداگانه و به تساوي با هر يك از والدين مي گذراند. اين روش روز به روز شايع تر مي شود. اين تقسيم بندي، طبق قرار والدين به صورت منظم انجام مي گيرد. اشكال اين روش آن است كه گاهي والدين فرزند خود را وسيله اي براي رد و بدل كردن گلايه ها از هم قرار مي دهند. در اين ميان كودك زير فشار جانبداري از يك طرف (پدر يا مادر) قرار مي گيرد. اين كودكان گاهي براي پرهيز از تشديد ناراحتي هاي والدين، سعي مي كنند مشكلات خود را بروز ندهند.گاهي نيز برخي از كودكان كه در درگيري هاي والدين، احتمالاً كينه اي از آن ها به دل گرفته اند، ممكن است براي انتقام گيري و رسيدن به منافع خود، از اين اختلافات سوء استفاده كنند و مرتب يكي از والدها را تهديد كنند كه در صورت برآورده نشدن خواسته اش، با والد ديگر در زندگي خواهد كرد. پس نكاتي كه در حضانت مشترك بايد از آن ها پرهيز كرد، عبارتند از:
بازجويي از كودك در مورد وضعيت اقامتش در منزل همسر سابق.
مورد انتقاد قرار دادن همسر سابق، يا ديگر افراد فاميل او، مانند پدر و مادر و خواهران يا برادرانش در حضور كودك.
واسطه قرار ندادن كودك براي ارسال خواسته هاي والدي به والد ديگر.
حضانت مشترك، شيوه اي است با مزاياي خاص، ولي مستلزم سياست خاص والدين است. ممكن است مشكلاتي نيز داشته باشد. نياز به روحيه ي همكاري بسيار بالاي والدين، فاصله گيري آن ها از بيزاري هاي پس از طلاق، و تحمل مكالمات مكرر با همسر سابق، از جمله ي اين مشكلات است.
بنابراين سلامت اين حضانت به نوع رفتارهاي پدر و مادر بستگي دارد.
حضانت مجزا:
در اين شيوه، حضانت فرزندان به طور عادلانه بين والدين تقسيم مي شود. به هر يك از والدين سرپرستي يك يا چند كودك سپرده مي شود. نحوه ي ديدار فرزندان با هم، طبق روال قانوني حضانت مشترك صورت مي گيرد.حضانت منفرد:
در اين نوع حضانت، كودك فقط حق زندگي با يكي از والدين را دارد و والد ديگر اجازه ي ملاقات با فرزند را نخواهد داشت. اين گونه حضانت معمولاً بر اساس توافق والديني است كه اعتقاد دارند رفت و آمد كودك بين دو والد به او اجازه ي فراموشي اختلافات، داشتن يك زندگي آرام را نمي دهد، و پيشرفت كودك بدون اين تحريكات بهتر است. در ديگر موارد (غيرتوافقي) دادگاه ها با توجه به عوامل مختلف مانند عدم صلاحيت اخلاقي و رواني (الكليسم، اعتياد، اختلال رواني و مجرم بودن) نگهداري را به يك والد ـ بدون اجازه ي ملاقات هاي طرف مقابل ـ واگذار مي كنند.در هر حال، مشكلات حضانت نوع سوم همواره نشان دهنده ي واقعيت تلخ طلاق است. در اين شيوه ممكن است پدر يا مادري كه به تنهايي مسئول نگهداري كودك است، مورد آماج خشم كودك قرار گيرد.
در حضانت منفرد، والدي كه از حق حضانت محروم شده باشد بايد با محدوديت هاي زماني ملاقات فرزند خود كنار بيايد. چنين والدي مسئوليت هاي مربوط به تربيت فرزند را از دست مي دهد. در حضانت منفرد، از دست دادن حق حضانت يكي از والدين منجر به افزايش يافتن ناراحتي هاي روحي ـ رواني والد و كودك مي شود.
هنگام طلاق چه نكاتي را بايد در مورد كودكان در نظر گرفت؟
هنگام طلاق بايد سن و مراحل رشد كودك را در نظر گرفت، بايد ديد كه نگاه كودك به طلاق چگونه است و بايد دقت كنيم كه كودك جامعه ي حمايتي اش را از دست ندهد و بتواند ارتباطش را با همسالان خود حفظ كند. در كل والدين هميشه بايد رابطه ي دائمي و فعالانه اي با كودكان شان داشته باشند.همه مي دانيم كه جدايي و طلاق براي فرزندان، چه در زمان طلاق و چه پس از آن، بسيار دشوار است. اما چگونگي مواجه با كودكان و نحوه ي سازگاري آن ها متفاوت است.
بيان احساسات فرزندان:
كمك كنيد تا فرزندان احساسات خود را بيان كنند. فرزندان در هر سني كه باشند، وقتي متوجه شوند كه به احساسات آن ها توجه مي شود، خود را با شرايط موجود بهتر وفق مي دهند.دورنگاه داشتن فرزندان از كشمكش ها:
فرزندان را همواره از بحث ها و كشمكش هاي لفظي، رفتاري يا فيزيكي دور نگاه داريد.برقراري روابط نزديك با فرزندان:
سعي كنيد فرزندان با هر دوي شما رابطه ي نزديك و صميمانه اي داشته باشند.حفظ ارتباط با كودكان، پس از طلاق:
اگر روابط زناشويي شما بر اثر طلاق خاتمه يافته است، سعي كنيد نقش والد بودن را هم چنان ادامه دهيد.گفت و گو با فرزندان درباره ي طلاق:
اين سخت ترين و عاطفي ترين گام در فرايند طلاق است. پدر و مادر، هر دو بايد در اين فرايند شركت كنند. اين نكته باعث كم شدن واكنش هاي فرزندان مي شود؛ واكنش هايي مثل ـ سردرگُمي، ترس، غم، خشم، احساس گناه و يكه خوردن. بايد براي انجام گفت و گو، وقت و زمان كافي گذاشته شود. بايد سعي كنيد گفت و گو با فرزندان، در محيط آرام و امن و به دور از كشمكش و بحث هاي بي مورد انجام شود. اگر تعداد فرزندان زياد باشد، بهتر است با هر يك از آن ها جداگانه و به اقتضاي سن شان گفت و گو كنيد. حتي الامكان بايد گفت و گود با فرزندان كوتاه باشد. بايد به آن ها اطمينان داده شود كه ترك شان نخواهيد كرد. با عباراتي كلي، به آنان بگوييد كه علت طلاق و جدايي تان چيست. كودكان بايد همواره احساس كنند كه در اين جدايي مقصر نيستند و مسئوليتي به عهده ي آن ها نيست. به كودكان فرصت بدهيد كه سؤالات شان را مطرح كنند.معمولاً صحبت با فرزندان به روش هاي مختلفي انجام مي گيرد. بايد در نظر داشت كه در هر موقعيتي با چه هدفي با فرزندان صحبت مي كنيد. معمولاً صحبت ها و نحوه ي گفت و گو با فرزندان يا صريح و راجع به كار و گرفتاري ها است، يا ماهيت سلطه گرايانه، مغرضانه، خصمانه و جست وجوگرايانه (كندوكاوگونه) دارد.
هنگام گفت و گو با فرزندان، معمولاً بايد موارد زير را در نظر بگيريد:
كجا مي توانيم حرف بزنيم؟
چه وقت مي توانيم حرف بزنيم؟
چگونه حرف بزنيم؟
چه مدت حرف بزنيم؟
چه كسي در حين صحبت وارد قضايا شود؟
آيا توانايي روبه رو شدن با مشكل وجود دارد؟
پايان صحبت را اعلام و سپس مسير كار را بررسي كنيد.
با كلمات ساده و عبارات كوتاه، كه نشان دهنده ي آگاهي (تجربه) شما از مشكل است، چرخه ي ناقص آگاهي كودكان را تكميل كنيد.
چرخه ي آگاهي كودكان عبارتند از:
ـ احساسات، «اين چه احساسيه كه من دارم؟»
ـ افكار، «اكنون چه چيزي در حال وقوع است؟»
ـ اطلاعات حسي كه چه مي بيند و چه حس مي كند؟
ـ اقدامات، «من چه كاري كرده ام كه مؤثر بوده يا نبوده است؟»
در حين صحبت با كودك خواسته هاي ضمني او را مشخص كنيد؛ مثلاً اين كه براي خودش يا براي پدر و مادرش چه مي خواهد. نوع مشاركت او را در تحقق خواسته اش تعيين كنيد. از صحبت با كودكان به اين نتيجه خواهيد رسيد كه بالاخره، هر يك از ما (پدر يا مادر) براي خودمان چه مي خواهيم؟ براي فرزندمان چه مي خواهيم؟ و در آخر، براي «ما» چه مي خواهيم؟
طلاق مشكلي است كه تمام اعضاي خانواده با آن درگير مي شوند. بنابراين، زماني را در نظر بگيريد كه همه ي اعضاي خانواده بتوانند در آن شركت داشته باشند و همه با رعايت نوبت در گفت و گوي جمعي شركت و صحبت كنند. سعي كنيد از مهارت هاي گوش دادن به كودكان استفاده كنيد. راجع به مشكل طوري صحبت كنيد كه به صورت يك خانواده، راه حل رضايت بخشي را كشف كنيد و به درك تازه اي از مشكل دست يابيد.
پدران و مادران پس از طلاق چه مشكلاتي دارند؟
اگر مادران و پدران از نظر شخصيتي و رواني مشكل ويژه اي نداشته باشند:1ـ پدران: اصولاً به علت خصوصيات جنسيتي و عدم حساسيت هاي ويژه و مشغول بودن به كار و سرگرمي، كمتر ضربه مي بينند و اصطلاحاً «بيوِگي» براي آن ها به آن صورتي كه براي زنان مطرح است، وجود ندارد. جمع و جور كردن خود، پس از طلاق و ادامه ي زندگي شايد براي مردان راحت تر باشد.
2ـ مادران: به دليل دارا بودن ويژگي هاي شخصيتي، جنسيتي و ظرافت هاي زنانه، آسيب پذيرتر هستند، به طوري كه اختلالات رواني در آن ها دو برابر مي شود. ضمناً بيكاري اكثر زنان در جامعه ي ايران، عدم پشتيباني مالي و خانوادگي، و حرف و حديث هاي دوستان، همكاران و افراد خانواده به مدت زيادي آن ها را به انزوا مي كشاند و زمان بازسازي و برگشت به شرايط عادي را براي آنان مشكل تر و طولاني تر مي كند. همچنين فداكاري و مسئوليت نگهداري تربيت كودكان در مادران بيشتر است.
بعد از طلاق چگونه بايد با بچه ها صحبت كرد؟
پاسخ هر يك از سؤالات زير، چگونگي صحبت با فرزندان را مشخص مي كند:1ـ پس از طلاق، كودك با كدام طرف (پدر يا مادر) زندگي خواهد كرد و آيا والد مربوطه، تنها زندگي خواهد كرد يا نه؟
2ـ آيا والدي كه با فرزند زندگي مي كند، ازدواج مجدد خواهد داشت يا خير؟
3ـ ملاقات با والدهاي جداشده چگونه و به چه ميزان است؟ آيا كودك فرصت دارد در روزهايي، والد ديگر را ببيند يا براي تمام عمر او را نخواهد ديد؟
4ـ امنيت مالي كودكان طلاق، از چه طريقي تأمين خواهد شد؟
5ـ آيا ادامه ي تحصيل در مدرسه هاي دولتي يا خصوصي، همانند سابق خواهد بود؟
6ـ در صورتي كه كودكان در خانواده هاي چند فرزندي زندگي مي كنند، آينده ي ساير كودكان و خواهران و برادران چه خواهد شد؟
7ـ در صورت ازدواج مجدد والد، زندگي تركيبي (زندگي با بچه هاي خانواده ي ديگر) به چه صورت خواهد بود؟
پاسخ اين سؤالات، با در نظر گرفتن انواع اتفاقاتي است كه ممكن است رخ دهد چنين است:
فرزند خود را تشويق كنيد تا درباره ي جدايي و شرايط جديد طلاق از شما سؤال كند. شما نيز جواب او را صادقانه بدهيد به گونه اي كه آن را درك كند. اين آگاهي ها، از ترس هاي بي مورد او جلوگيري خواهد كرد.
در صورتي كه فرزندان به گونه ي جدايي اعتراض دارند، به اعتراض آن ها توجه كنيد؛ چون كودكان در مواجهه با طلاق ممكن است فشار رواني خود را به شكل ترس، عصبانيت و احساس درماندگي و... بروز دهند.
با صحبت هاي خود در او حس مسئوليت پذيري را تقويت كنيد تا براي مقابله با مشكلات آماده شود. در اين مورد، گاه از افراد خانواده و مشاوران كمك بخواهيد.
كوكان، ناخودآگاه احساس مي كنند عامل و باعث طلاق هستند. بايد اين احساس را در آن ها به وجود آورد كه بزرگسالان خود مسئول اين اتفاق عاطفي اند و آنان در بروز طلاق به هيچ وجه مقصر نيستند، بلكه طلاق مشكلي بين بزرگسالان است و آن ها خود تصميم به جدايي گرفته اند.
لازم است كودكان، زمان دقيق جداشدن پدر و مادر خود را بدانند. اين يكي از نكاتي است كه كودكان در مورد آن بسيار كنجكاوند.
بايد ضمن صحبت با كودكان به آن ها اطمينان داد كه طلاق به هيچ وجه باعث كاهش علاقه ي پدر و مادر نسبت به كودكشان نخواهد شد و پدر و مادر پس از طلاق هم آنها را دوست خواهند داشت.
بايد به كودكانِ طلاق آموخت كه آن ها نيز بايد پدر و مادر خود را به طور يكسان دوست داشته باشند. چرا كه والدين بر اثر طلاق، از درون لطمه ديده اند و در حال تحمل بزرگ ترين شكست عمرشان هستند.
ابراز علاقه ي كودك، در اين مقطع بحراني، براي والدين بسيار آرامش بخش است.
بايد به كودكان اطمينان داد كه پس از طلاق، جوامع حمايتي كودكان (مانند مدرسه، مهد كودك و دوستان او) حفظ و حتي تقويت خواهند شد.
از آنجا كه هر كدام از والدين (پدر يا مادر) نقش خاصي در تربيت كودك دارند، بايد به كودكان اجازه ي ادامه ي رابطه با هر دو والدين داده شود. متأسفانه گاه يكي از والدين به دليل احساسات منفي دروني اش، علاقه دارد همسر را از ديدن كودك منع كند. ولي بايد آگاه باشيم كه اين امر به كودك بيشتر صدمه خواهد زد.
كودك را از نحوه ي ملاقاتش با پدر و مادر آگاه كنيد. كودكان را با برنامه ريزيقبلي به ملاقات والدين شان ببريد. اگر احساس مي كنيد كه در اين رفت و آمدها ممكن است درگيري هايي به وجود آيد، از واسطه هاي خويشاوندي استفاده كنيد.
با كودك تان صحبت كنيد. دائماً از او سوال كنيد كه محرم اسرار او كيست و آيا كسي را دارد كه با او صحبت كند؟ اين فرد ممكن است يكي از اقوام و نزديكان، يا يكي از دوستان، همكلاسي ها يا همسايه هايي باشد كه مدت هاست با او آشناست.
كودكان را از وضعيت زندگي مادي و مالي شان در آينده آگاه كنيد. چرا كه از يك سو، كوكان هميشه نگران تأمين هزينه كفش، كيف، لباس و خوراكي هاي مختلف خود هستند و از سوي ديگر بايد بدانند كه پس از تغييرات به وجود آمده، هزينه ي زندگي والدين شان دو برابر خواهد شد. (والدين بايد تأمين هزينه ي دو محل را به عهده بگيرند).
در طلاق، نحوه ي توزيع فرزندان نزد والدين مهم است. گاهي همه ي بچه ها در يك محل زندگي مي كنند و گاهي بين پدر و مادر تقسيم مي شوند و محل زندگي شان جدا مي شود. در اين مواقع لازم است در خانواده هاي چند فرزندي، خود كودكان نيز در مورد چگونگي توزيع شان با هم صحبت كنند.
به فرزندان تان آگاهي دهيد كه گاهي طلاق نقاط مثبتي هم دارد. مثلاً گاهي طلاق موجبات آرامش آن ها را در خانواده ها فراهم مي آورد. پس از مدت ها درگيري و موقعيت متزلزل به آرامشي نسبي دست خواهند يافت. حتي گاهي پس از طلاق والدين فرصت بيشتري صرف كودكان شان مي كنند.
در هر صورت، خيلي چيزهاست كه كودكان بايد راجع به طلاق بدانند و ياد بگيرند: بايد بدانند كه افراد تازه اي پس از طلاق وارد زندگي آن ها خواهند شد. مكان زندگي آن ها تغيير خواهد كرد. مخارج زندگي دستخوش نوسان خواهد شد و بسياري چيزهاي ديگر.
اگرچه برخي از كودكان طلاق اميدوارند كه در آينده پدر و مادر باهم آشتي كنند، ولي واقعيت اين است كه اين كودكان، زماني با وضعيت طلاق انطباق مي يابند كه پدر و مادر سعي كنند، به رغم خشم كودك، رابطه ي خود را با او حفظ كنند. براي تسهيل اين انطباق، بايد رفتار والدين جداشده با كودك هماهنگ باشد و از ادامه ي كشمكش ها خودداري گردد.
والدين بايد بعد از طلاق چه نوع ارتباطي داشته باشند تا فرزندان آسيب نبينند؟
اگر انگيزه ي ادامه ارتباط برآورده كردن نيازهاي فرزندان باشد، خوب است؛ در غير اين صورت ادامه ي ارتباط ضروري نيست؛ چون ساختارهاي رواني، در جهت فراموشي همسر سابق فعاليت مي كند و هرگونه ملاقات و تلفن مي تواند اين فراموشي را به تأخير بيندازد و يادآور خاطرات ناگوار درگيري هاي زندگي مشترك باشد؛ ولي در صورت وجود كودكان، تعامل بين والدين جدا شده از هم، اگرچه دشوار ولي بسيار پراهميت است. چون با پايان يافتن رابطه ي زناشويي وظيفه ي كليدي والدين، كوشش در جهت تربيت كودكان است.اگر نمي توانيد رابطه ي محترمانه اي با والد ديگر داشته باشيد، سعي كنيد رابطه ي زناشويي سابق را كه باعث خشم، غم و رنج شده بود، كنار بگذاريد. هرچه بيشتر سعي كنيد به ارتباطي مؤثر در جهت حفظ نيازهاي كودكان دست مي يابيد. بهترين روش براي ارتباط والدين، قرار مكتوب به جهت توافق ديداري دو والد است.
بايد در اين توافق نامه مسئوليت ها مشخص باشند و از فرضيه سازي هاي منفي كاسته و زمان ملاقات و چارچوب آن نيز تعيين بشود. در صورتي كه اين قرار مكتوب سازمان يافته باشد، ميزان درگيري به حداقل مي رسد.
كودكان در مواجهه با طلاق، چه كاري مي توانند انجام دهند؟
طلاق مشكل بزرگسالان است و بعضي از آنان وقتي به اين نتيجه برسند كه نمي توانند در كنار يكديگر خوشحال باشند و از كنار هم بودن لذت نمي برند، از هم جدا مي شوند.بچه ها نمي توانند پدر و ماردشان را مجبور كنند كه با هم زندگي كنند. اين تصميمي است كه بايد خود بزرگسالان بگيرند. كودكان در مورد خيلي چيزها مي توانند اختيار را در دست بگيرند؛ در مورد اين كه با چه كسي بازي كنند يا چه غذايي بخورند و چگونه درس بخوانند؛ اما نمي توانند اختياردار پدر و مادرشان بشوند. آدم هاي بزرگ مانند اسباب بازي نيستند. بچه ها نمي توانند با آن ها بازي كنند يا مجبورشان كنند كه يكديگر را دوست داشته باشند.
خداوند به آدم هاي بزرگ اجازه داده براي خودشان تصميم گيري كنند. كودكان شايد با تصميم آن ها موافق نباشند، اما بايد اجازه بدهند هر تصميمي كه مي خواهند بگيرند. بچه ها فقط بايد بدانند كه باعث و باني طلاق نيستند و خود بزرگسالان مسبب اصلي اين جدايي هستند.
حتي اگر پدر و مادر با هم سازگار نباشند، دليل نمي شود كه در كنار بچه نباشند. پدر و مادر مي توانند از هم جدا شوند، ولي هر دو بچه شان را دوست #61
داشته باشند و نگرانش باشند.
وقتي پدر و مادر در شرف طلاق هستند، چقدر خوب است كه بچه ها به آن ها بفهمانند كه دوست شان دارند. اين كار به خود فرزندان روحيه مي دهد. درست است كه پدر و مادر با فرزند هم عقيده نيستند، ولي فرزند باز هم بايد دوست شان داشته باشد.
به هر حال خداوند آدم هاي آسيب ديده را هم دوست دارد و بچه ها هم مي توانند پدر و مادر آسيب ديده ي خود را دوست داشته باشند.
كودكان را به ويژه در سنين اوايل دبستان بايد به بحث و گفت و گو تشويق كرد و از آن ها خواست كه در جلساتي راجع به احساسات خود حرف بزنند و در مورد طلاق و اتفاقاتي كه براي خانواده خواهد افتاد سؤال كنند تا به آن ها ثابت شود كه هر احساسي در اين بحران طبيعي است.
در بسياري از موارد بچه هاي طلاق مجبورند مسئوليت هاي بيشتري را قبول كنند و كارهاي اضافي انجام دهند و به طريقي بچه هاي طلاق نسبت به بچه هاي ديگر سريع تر رشد كرده، بيشتر متوجه مشكلات شده و لازم است بيشتر به خود برسند.
مسائل و مشكلات كودكان طلاق چيست؟
دنياي كودكان، دنيايي رؤيايي است كه در آن همواره، پدرها موجوداتي توانمند نظير سوپرمن و بتمن هستند و قدرت ويژه اي دارند. مادران نيز در دنياي رؤيايي كودكان، از خصوصيات ويژه اي برخوردارند. وقتي والدين به اين نتيجه برسند كه يكديگر را دوست ندارند و بيش از اين نمي توانند با هم زندگي كنند، وقتي زندگي مشترك آن ها با درگيري هاي كلامي، فيزيكي و بحث هاي طولاني همراه باشد يا حتي به طلاق منجر شود، كودكان از اين تنش ها آسيب زيادي مي بينند. سالانه ميليون ها كودك در دنيا به دليل طلاق والدين شان غصه دار مي شوند. اگرچه ممكن است تصور كنيم كه دست يابي به شادي و جلب رضايت دوباره ي اين كودكان امكان پذير است، اما كودكان روحيه ي منحصر به فردي دارند. انعطاف پذيرند و دوست ندارند غصه بخورند.در ايالات متحده تقريباً 30 درصد از كودكان فقط با يكي از والدين و به خصوص با مادر زندگي مي كنند. 61 درصد افراد تا هجده سالگي، در يك مقطع زماني، فقط با يكي از والدين زندگي كرده اند. سن كودك در زمان طلاق والدين بسيار مهم است. ولي معمولاً در تمام گروه هاي سني، پس از طلاق ميزاني از اختلالات هيجاني و رفتاري را خواهيم داشت.
حدود يك سوم كودكان طلاق دچار ضربه ي روحي شديد و ديرپا مي شوند. معمولاً پس از گذشت سه تا پنج سال موفق خواهند شد با آثار برجامانده از طلاق تطابق پيدا كنند. نوجوانان نيز پس از طلاق سعي مي كنند اكثر اوقات خود را خارج از منزل به سر ببرند. گاهي نيز اقدام به خودكشي مي كنند كه اين يكي از نتايج مستقيم طلاق والدين است.
به رغم بروز مشكلات رفتاري كودكان در هنگام طلاق، با افزايش سن آن ها شيوع بيماري هاي جدي روان پريشي مانند افسردگي و اختلالات اضطرابي كاهش پيدا مي كند.
والدين بسته به، ميزان آسيب پذيري فرزندان، كه شامل امكان ايجاد اختلال رفتاري، اُفت تحصيلي و مسائل رشدي در آن ها مي شود، در صورت وابستگي كودكان به والدين، بايد طلاق را به تأخير بيندازند. در صورت احتمال بروز مسائل حاد رواني در كودكان و عدم توانايي آن ها در سازگاري با طلاق والدين، بايد از طلاق جلوگيري كنند. در اين صورت توصيه مي شود زن و شوهر ناسازگار به خاطر فرزندشان براي مدت كوتاهي مانند «خواهر و برادر» يكديگر را تحمل و كنار هم زندگي كنند، در صورت ادامه پيدا كردن مشكلات در مقطعي مناسب تر از هم جدا شوند.
منبع مقاله :
آذر، ماهيار؛ (1385) طلاق: علل، پيامدها و بچه هاي طلاق، تهران: نشر قطره، چاپ اول.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}